روزنوشته های من

دین در میان جبر و اختیار

جمعه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۶، ۰۲:۳۳ ب.ظ

در پرسه های مطالعاتی ام به مقاله ای از دکتر شفیعی کدکنی برخوردم که در آن علت عقب ماندگی و عدم پیشرفت ایران و جهان اسلام را روی گرداندن از خردگرایی و عقل گرایی و توجه جنبه های مختلف زندگی به سمت جبرگرایی و اشعری گری و عقل ستیزی می دانند 

او که مقاله اش را "ساختار ساختارها " نامیده است - و انصافا اسم با مسمایی است -از اشعری گری به عنوان بن مایه و پایه و ریشه ی انحرافات و بن بست های بعدی یاد می کند .

مخصوصا هنگامی که این جبرگرایی خود را در قالب بسیار زیبای هنر و تعریف هنرمندانه از دین پنهان می کند 

بلی تصوف و عرفان و قرائت ابن عربیک از دین که بن مایه های آن همه جبرگرایی و اشعری گری و عقل ستیزی است .

در این مقاله کتابی از خوارزمی - البته نه خوارزمی معروف - در باره علوم مختلف و شرح آن ها که در قرن 4 نوشته شده است را با کتابی از جرجانی با همان مضمون که تعریف علوم مختلف است در قرن 8 و 9 مقایسه می کند که نتایج جالبی دارد که این جا مجال گفتن از آن ها نیست .

ایشان همچنین خمله غزها و مغولان را پایه ای برای ترویج عقاید اشعری در جامعه می دانند .

با اینکه خودایشان هم اشاره کرده بودند که حکومت بنی العباس و سلجوقیان به شدت علاقمند به این طرز تفکر -تفکر اشعری - بوده اند و اینکه عقاید ابن عربی در غرب جهان اسلام شکل گرفت و ربط دادنش به حمله غزها و مغولان کمی دور از ذهن به نظر می رسد .

(البته حتما فضای بوجود آمده بعد از حمله مغول زمینه را برای رشد چنین دیدگاههایی بیش از پیش آماده کرده است و نظر من هم در حد دانشجویی علاقمند است و قصد کوچکترین جسارت به محضر استاد نیست )

کوتاه سخن اینکه حتما و یقینا اشعری گری و عقل ستیزی پایه و بنای انسداد تفکر اسلامی بوده و هستند اما پایه های شکل گیری این طرز فکر را شاید باید در جای دیگر جستجو کرد .


موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۶/۰۵/۲۰
محمد جواهری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی