روزنوشته های من

۱ مطلب در خرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

گفتن و نوشتن از امیدها و آرزوهایمان کمترین فایده اش هشدار به مغز است که راه را گم نکند و در میان خروارها نطر و ایده مسیر خود را بیابد.

حکایت من و امثال من حکایت آن جوان است که می خواست نقش شیر را بر روی پشت و بازوانش خالکوبی کند و استاد خالکوبی از هر عضو از اعضای شیر که شروع  می کرد جوان او را از کشیدن آن قسمت نهی می کرد تا جایی که صدای استاد را به درآورد که :

شیر بی یال و دم و اشکم که دید                  اینچنین شیری خدا خود نافرید

این حکایت استعاره از زندگی های ماست که سرپر سودا و تنِ تن پروری داریم .

از یک طرف هدف های بزرگ و امیال و آرزوهای بلند مان گوش فلک را کر کرده و از طرف دیگر اسیرخستگی و تن پروری امان هستیم .از هرطرف که فشاری می آید شانه خالی می کنیم .

زندگی بعضی از ما طبل تو خالی است که فقط صدا دارد و گرنه اندرونش خالی ِخالی است

با همان صدای طبل تو خالی حس و حالی داریم

با همان صدا به خواب می رویم و با همان بیدار می شویم و با همان صدا به وجد می آییم .

و پیدا می شوند در گوشه کنار دوستانی که زندگی هایشان صدایی ندارد جز صوتی خفیف

که با دقتی عجیب می توان به آن پی برد .

صدای آرام روییدن 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۶ ، ۱۵:۳۴
محمد جواهری